روزهای رنگی من

ساخت وبلاگ

زمانی که کلاس کنکور میرفتیم یک آقای پرتوی مشاورمون بود چندتا متن رو توی جلسات برامون از روش میخوند... یکی از متن ها این بود ادیسون در سنین پیری، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع روزهای رنگی من...
ما را در سایت روزهای رنگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mycolordaysssa بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 15:27

به قول فیلمه میگفت چیه شاعر میخونه میرن آدما!؟ کجا میخوان برن؟ اصلا کجا رو دارن که برن!؟ چرا نمیگه میان!؟... بیان خوبه... کسی نه میاد نه میره... من نشستم وسط روزهایی آخر ۲۹ سالگی... ۲۶ سالگی م نوشتم این دیگه میشه آخرین بهار! الان چی باید بنویسم؟ روزهای رنگی من...
ما را در سایت روزهای رنگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mycolordaysssa بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 15:27